نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 آموزش و پرورش
2 اهواز
3 سازمان بهزیستی اهواز
چکیده
مراکز مشاوره شهر اهواز انجام شد. پژوهش حاضر از نظر روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را همه زنان متأهل مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر اهواز تشکیل داد. روش نمونهگیری در دسترس بود. از جامعه آماری مذکور بر اساس فرمول فیدل و تاباچنیک (2007) 106 نفر انتخاب که به لحاظ احتیاط این تعداد به 120 نفر افزایش یافت. ابزار پژوهش شامل چهار مقیاس استاندارد انسجام خانواده اولسون، پورتنر و لوی، (1985)، کارکرد خانواده تاویتیان و همکاران (1987)، تابآوری کانر – دیویدسون (2003) و طلاق عاطفی گاتمن (1995) بود. برای آزمون فرضیههای پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. تحلیل نتایج نشان داد متغیر تابآوری و عملکرد خانواده پیشبینی کننده معنادار طلاق عاطفی میباشد. متغیر انسجام نتوانست پیشبینی کننده معنادار طلاق عاطفی باشد. بین انسجام خانواده و مؤلفههای آن در زنان متأهل و طلاق عاطفی رابطه معناداری وجود دارد. بین کارکرد خانواده و طلاق عاطفی رابطه معکوس و معناداری وجود دارد و با افزایش میانگین کارکرد خانواده و مؤلفههای آن، میانگین طلاق عاطفی زنان متأهل کاهش مییابد. بین مؤلفههای ارتباطات خانوادگی و حمایت و تشویق خانواده با طلاق عاطفی رابطه معناداری مشاهده نشد. بین تابآوری در زنان متأهل و طلاق عاطفی رابطه معکوس و معناداری وجود دارد و با افزایش میانگین تابآوری، میانگین طلاق عاطفی کاهش مییابد.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
The Relationship between Cohesion, Family and Resilience with Emotional Divorce in Married Women Referred to Counseling Centers in Ahvaz
نویسندگان [English]
- shima SALEHI 1
- ALI KABOMER 1
- ali khalafi 2
- mohammad amiri 3
1 EDUCATION
2 دانشگاه
3 Ahvaz Welfare Organization
چکیده [English]
The present study was conducted with the aim of investigating the relationship between family cohesion and functioning and resilience with emotional divorce in married women referring to counseling centers in Ahvaz. The present research is applied in terms of purpose, In terms of the research method, the current research was descriptive of the correlation type. The statistical population of the research consisted of all married women who were referred to Ahvaz counseling centers. The Sampling method was available. Based on the formula of Fidel and Tabachenik (2007), 106 people were selected from the mentioned population, which was increased to 120 people in terms of caution. The research tools included four standard scales of Olson, Portner and Levy (1985), Family Functioning Tavitian et al. (1987), Connor-Davidson's resilience (2003), and Gottman's emotional divorce (1995). Pearson correlation coefficient and regression analysis were used to test the research hypotheses. The Analysis of the results showed that the variables of resilience and family performance are significant predictors of emotional divorce. There is a significant relationship between family cohesion and its components in married women and emotional divorce. There is an inverse and significant relationship between family functioning and emotional divorce, and with increasing the average family function and its components increase, the average emotional divorce of married women decreases. No significant relationship was observed between the components of family communication and family support and encouragement with emotional divorce. There is an inverse and significant relationship between resilience in married women and emotional divorce and as the average resilience increases, the average emotional divorce decreases.
کلیدواژهها [English]
- : cohesion
- function
- resilience
- emotional divorce